تحلیل فقهی و حقوقی صاحب جواهر از حقیقت بیع
محورهای موضوعی : حقوق مدنیسیدمحمد اسدی نژاد 1 * , عطاءاله اسماعیلی 2
1 - دانشیارحقوق خصوصی ، گروه حقوق، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران.
2 - استادیارفقه و حقوق اسلامی ، گروه حقوق، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران.
کلید واژه: بیع, نقل و انتقال, تملیک عین, عوض معلوم.,
چکیده مقاله :
عقد بیع نیز یکی از مهمترین عقود معین بوده به همین دلیل فقها در بخش معاملات ابتدا به بررسی آن پرداختهاند. با مطالعه متون فقهی معلوم میگردد بین فقها در مورد تعریف بیع اختلاف عمیقی است. صاحب جواهر در کتاب خود سعی نموده همه زوایای عقد بیع و گستره شمول آن را به صورت تطبیقی با بیان دیدگاه فقهای متقدم و معاصر زمان خود را مشخص نماید. در این مقاله رویکرد صاحب جواهر نسبت به ماهیت بیع مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است تا از این رهگذر تعریف قانون گذار در ماده 338 قانون مدنی از بیع کاملا مورد تبیین قرار گیرد. از طرفی دیگر چون گستره عقد بیع به علت اینکه عوضین در عقد بیع به اشکال و انواع مختلفی درآمده تغییر کرده به طوریکه عوضین از عین و منفعت فراتر رفته وشامل انواع حقوق و اموال غیر مادی وغیره گردیده است بنابراین دایره شمول عقد بیع براساس ماده338 قانون مدنی نیز مورد تردید قرار میگیرد. در هر صورت هدف از این مقاله نه تنها بیان حقیقت بیع از زبان صاحب جواهر بوده بلکه به چگونگی نقد وبررسی ایشان نسبت به سایر تعاریفی که فقها از عقد بیع دارند پرداخته میشود. از نظر صاحب جواهر مبیع باید عین در مقابل عوض باشد چونکه برای نقل اعیان استفاده از بیع شهرت یافته است همان طور که برای نقل منافع اجاره شهرت یافته است. براساس این شهرت در مواردی که نقل و یا تملیک اعیان به معوض در مقابل عوضی باشد چنین عقدی بیع خواهد بود نه صلح و یا هر عقد دیگری.
The sale contract Has been also one of the most important contracts, which is why the jurists in the trading sector first examined it. In her book, Sheikh Najafie Has tried to illustrate all the aspects of the sale contract and its scope in a comparative way with the expression of the views of earlier and contemporary jurist. In this paper, the approach of, Sheikh Najafie nature of the sale is analyzed in order to fully explain the legislator's definition in Article 338 of the Iranian civil law from the sale. In the opinion of Sheikh Najafie object of sale must be essence because it is known to be used for the transfer of essence as it is known for the rental of interest.. According to this fame, in cases where the property is exchanged against the consideration, such a contract would be a sale, not a peace contract or each another contract